پاتریک

یه شخصیت فوق العاده دوست داشتنی و مهربون که به همه کمک می کنه و باهمه با مهربونی رفتار می کنه و به کار نسبتا ساده و یکنواخت خودش توی رستوران آقای خرچنگ علاقه شدیدی داره.بهترین دوستش پاتریک و سندی و اختاپوس اند.باب اسفنجی در یک آناناس زندگی میکنه و عاشق خونه شه. این شخصیت دوست داشتنی مورد علاقه ی همه است(ازجمله خود من)به خاطر رفتار فوق العاده ای که داره

 

پاتریک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوست صمیمی باب اسفنجی و سندی و اختاپوسه که یه مقدار خنگه و شاید به خاطر همین رفتاراش یه عده ای خاصی دوستش داشته باشنپاتریک در زیر یک سنگ دریایی زندگی میکنه و کارش..........مشغول به هیچ کار بودنه

سندی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یه شخصیت فوق العاده دوست داشتنی،باهوش،بامزه و شیطون که جزو دوستای صمیمی باب و پاتریک و یه کوچولو اختاپوسه.اون عاشق اختراع وسایل جدید و مبارزه کردن با باب اسفنجی در کاراته است.من که خیلی سندی رو دوست دارم.آهان سندی در یک خونه زندگی می کنه یک درخت داره و دورش رو یک فضای شیشه ای گرفته که اکسیژن داره.آخه سندی جونم سنجابه.

اختاپوس

 

 

 

 

 

 

اختاپوس هم جزو دوستان صمیمی با و پاتریکه که خودش از اونا خوشش نمیاد

چون پاتریک و باب اسفنجی خیلی شاد وشیطونن و عاشق شیطنت کردن ولی اختاپوس ععاشق اینه که در یک محیط آرام کلارینت بزنه و زندگی سرد و بی روحی رو دنبال کنه

خب چه میشه کرد.......اختاپوسه دیگه......

گری

 

 

 

 

 

حیوون خونگی باب اسفنجی که باب عاشقشه و همیشه مراقبش و خیلی خوب ازش مرلقبت می کنه و به نظر میاد گری هم باب رو دوست داره

آقای خرچنگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آقای خرچنگ عاشق پول و ثروت،رئیس رستوران آقای خرچنگ 

اون عاشق پوله و برای به دست آوردنش حاضره هر کاری بکنه

اون یه دختر داره به اسم پِرل و خیلی دخترشو دوست داره. 

 آقای خرچنگ قبلا جزو فرماندهان ارتش نیروی دریایی بیکینی باتم بوده

و الان هم در یک لنگر به همراه دخترش زندگی می کنه.

 

پلانگتون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موجودی شیطان که همیشه دنبال فرمول همبرگر مخصوص رستوران آقای خرچنگه

و همیشه شکست می خوره اون یک رستوران داره که هیچوقت رنگ مشتری رو به خودش ندیده

و بایک کامپیوتر که زنش هم هست زندگی میکنه

ودشمن همیشگی آقای خرچنگ و کارکنانش به حساب می یاد

 

 

تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 1:50 نويسنده محمد امین••••